ساعت از نصف شب گذشته و در حال بازگشت به خانه هستم در این وقت سال که یک ماه از بهار داره تموم میشه چنین سرمایی بس عجیب است. با اینکه یه کاپشن تنمه بازم احساس سرما میکنم. خستگی از سر و کولم میباره و به زور زحمت مسواک زدن رو به خودم میدم. امروز کارم خیلی سنگین بود  توی باغمون کلا مشغول و کلنگ زنی بودم . اما داشتن برخی موهبت‌ ها ما نند داشتن یک مادر مهربان که  هنگام بازگشت به خانه با خسته نباشید گرم و بوی غذایش از آدم استقبال میکند، همه خستگیهارو از تن آدم بیرون میکنه. یاد اون دوران میفتم که توی تهران کار میکردم یاد اون شبایی میفتم که ترافیک و شلوغی و آلودگی  میزان خستگی ام رو تشدید کرده بود و تازه با این حال باید به فکر درست کردن شام میفتادم. خوبی اینجا اینه که آدم با میل خودش کار میکنه و شبا هنگامی که سرمو روی بالش میذارم اضطراب اینو ندارم که نکنه فردا دیر برسم سرکار و اخراجم کنند الان اینجا خودم تصمیم میگیرم که آیا فردا برم سرکار یا نه. چه ساعتی برم سرکار کی برم ناهار کی تعطیل کنم همه و همه دست خودمه. به نظرم کسانی که توی زندگیشون برای هر چیزی اختیار  تام دارند و به سطحی از  رضایت دست یافته اند آدم های خوشبختی محسوب میشن. 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید فالوور خارجی و خرید لایک خارجی Tyrone من و خدا آپشن خودرو | گندم کار کالای صنعتی ⭐✴ دنیای سحر و جادو ✴⭐ دانلود رایگان سریال و فیلم با لینک مستقیم معرفی برندها و شرکت های معتبر چرت نوشته های سابق مجله اینترنتی حنانه