به کاغذ کاهی هایی خیره شدم که امسال به منظور خواندن برای کنکور مجدد تجربی خریدم و الان بی استفاده گوشه اتاق افتاده. در طول این یک سال افکار و آرزوهای زیادی از سرم عبور کرده و فکرم فراز و نشیب‌های زیادی رو تجربه کرده، هدف‌گذاری میکردم، برایش برنامه ریزی کردم و میشه گفت همان آغاز کار از آنها منصرف شدم. از برنامه نویس شدن، اپلای برای رشته خودم، برنامه استانی ایتالیا، فکر رفتن به ترکیه یا یک کشور همجوار حتی برای کارگری، کنکور مجدد تجربی، ایجاد وبسایت و بیزنس اینترنتی، ایجاد سایت در زمینه رشته تخصصی خودم و آخرسر قرار دادن وبلاگ نویسی و فعالیت رسانه ای به عنوان برنامه پیشرفت شخصی در کنار زندگی کردن به همان صورتی که هست.
برنامه نویسی به تیپ شخصیتی من میخورد اما اولا لپ‌تاپ نداشتم و بعدا که فکر ویزای تحصیلی به سرم زد گفتم برنامه نویسی اصلا به رشته تحصیلی من نمیخوره و همین باعث شد ازش سرد بشم.
حداقل سرمایه برای ویزای تحصیلی و برنامه استانی ایتالیا را در آن زمان میتونستم با دوسال کار کردن جور کنم ولی یکدفعه به خاطر تحریم نرخ ارز سر به فلک کشید. پس به این فکر افتادم که برای تامین هزینه‌های ویزا مجبورم برگردم روستای خودمون و توی زمین های خودمون کار کنم و با پول حاصل از فروش محصولات سرمایه خودمو زیاد کنم در ضمن وقت آزاد بیشتری هم خواهم داشت. 
اوایل یکم دودل بودم و میخواستم پاییز هرطور شده پاشم برم ترکیه برای کار چون پول اونجا ارزش داره. پاییز قبل از اینکه دل به دریا بزنم رفتم کلی درباره کار توی ترکیه تحقیق کردم و آخرسر ناامید شدم چون اون چیزایی که درباره اونجا پرس و جو کردم و شنیدم کلا نظرمو عوض کرد و قیدشو زدم‌.
به منظور دیدار با دوستان یه بار رفتم تهران و اتفاقی با یه آقای 34 ساله آشنا شدم که مهندس  یه شرکت معتبر بود. وضعیتمو براش شرح دادم و بهش گفتم اگه الان توی وضعیت فعلی من بودی چکار میکردی اونم گفت میرفتم برای کنکور مجدد تجربی امتحان میدادم درسته چند سال دیگر از عمرت میره ولی آخر سر ارزششو داره. منم تحت تاثیر حرفاش قرار گرفتم و گفتم برگردم خونه حتما همین کار را خواهم کرد.
حدود یک ماه سرگرم خوندن بودم و برای کنکور تجربی داشتم خودمو آماده میکردم که یه روز پی بردم حتی در صورت قبولی این راه منو مستهلک خواهد کرد همچنین این احتمال وجود خواهد داشت که چند سال آینده بازار کار علوم پزشکی نیز مانند مهندسی کساد بشه و من دارم مسیر زندگیمو روی تکراری مبهم تنظیم میکنم. این افکار و نیز نظر یکی از نظریه‌پردازان علم مدیریت من را به کلی از ادامه این مسیر بازداشت. نظر پیتر دراکر منظورمه درباره متخصصین عصر اطلاعات که اکثر آنها را اعم از دکتر و مهندس و وکیل، کارگران دانش خوانده که دوران آنها تقریبا داره به سر میرسه و آینده را راست مغز ها رقم میزنند. حداقل این حرف همین حالا در مورد کشوری مانند آمریکا صدق میکنه و باتوجه به تاثیر ارتباطات و مقوله گلوبالیست چند سال آینده اکثر دنیا همین طوری خواهد بود.
پس از آن با پسر خاله ام به فکر ایجاد یک کسب و کار اینترنتی افتادیم و کلی هم جوگیر شدیم که چکار کنیم و چکار نکیم. کلی ایده توی ذهن داشتیم از فروشگاه اینترنتی گرفته تا یک سایت جامع ورزشی و پشتیبانی سایت و چندین ایده دیگر که به خاطر دست دست کردن و داشتن گزینه‌های مختلف هیچکدام عملی نشدن.
پس از این مدت هنوز جو اخذ ویزای تحصیلی و داشتن سایت توی کله ام مونده بود و اینبار در قالب ایده ای که این دو را در برمیگرفت به ذهنم خطور کرد. اینکه یه سایت تخصصی در زمینه رشته خودم راه اندازی کنم و با تولید محتوا و بروزرسانی آن اطلاعات و دانشمو در زمینه رشته خودم ببرم بالا در حدی که بتونم چندتا مقاله در ژورنال های معتبر بین‌المللی به ثبت برسانم و از این طریق راهم را برای اخذ ویزای تحصیلی و مهاجرت هموار سازم. الان حدود یکی دو ماه میشه  که تمام وقت و انرژی ام را روی علم و فناوری نانو متمرکز کردم و هرروز مطالبی را در وبسایتم قرار میدهم و به معلومات خودم اضافه میکنم و امیدوارم روزی بتونم مدرک زبانم رو بگیرم و چندتا مقاله به چاپ برسانم تا بلکه به آرزوم دست پیدا کنم و بتونم بورسیه تحصیلی یه دانشگاه خوب خارجی رو بگیرم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اپلیکیشن همیار - کد معرف C10010845 نوبنیان فوتو تجهیز تولید و فروش دستگاه تی ال سی (Tlc) DEATH.DRIVER کلاسِ درس شــهرداری کـوزه کنـــــــان زهراسادات: دختر بابا